مولای من :
من نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم
در عصرهای انتظار به حوالی بی كسی قدم بگذار
خیابان غربت را پیدا كن و وارد كوچه پس كوچه های
تنهایی شو كلبه غریبی ام را پیدا كن
كنار بید مجنون خزان زده و كنار مرداب آرزوهای رنگی ام
در كلبه را باز كن به سراغ بغض خیس پنجره برو
حریر غمش را كنار بزن مرا خواهی دید....
با بغضی كویری كه غرق عصاره انتظار است
یا ابا صالح المهدی ادرکنی .....